دانلود فایل پاورپوینت نشست

advertisement
‫نگاهی به فرازیولوژی زبان روس ی ومقایسه آن در زبان فارس ی‬
взгляд на русскую фразеологию в зеркале
персидского языка
)‫ (فرانسوی‬Phraseologie
)‫ (روس ی‬фразеология
)‫ (آملانی‬Phraseologie
)‫ (انگلیس ی‬phraseology
idiomatic expressions
‫فرازیولوژی (از یونانی ‪ phrasis‬به معنای " عبارت" و ‪ logos‬به معنای “تعلیم – علم“) شاخه ای‬
‫از علم زبانشناس ی است که به مطالعه ی عبارت های خاص ی از زبان می پردازد‪.‬‬
‫علم فرازیولوژی در مقایسه با سایر شاخه های علم زبانشناس ی نسبتا جوان است‪.‬‬
‫هرچند تحقیقات علمی پیرامون این علم از قرن بیستم آغاز گردیده است اما در‬
‫حقیقت توجه جدی زبانشناسان به علم فرازیولوژی در سه دهه اخیر بوده است‪.‬‬
Charles Bally (1865-1947)
‫ گزیده های سبک شناس ی‬Precis de stylistique
‫ سبک شناس ی زبان فرانسه‬Traite de stylistique francaise
(les groupements libres) ‫ عبارات آزاد یا ناپایدار‬-1
(les groupements usuels) ‫ عبارات نیمه آزاد‬-2
(les series phraseologiques) ‫ عبارات همسان‬-3
(les unites phraseologiques) ‫ عبارات واحد‬-4
Евге́ний Дми́триевич Полива́нов
Yevgeny Dmitrievich Polivanov (1891-1938)
‫ سبک شناس ی‬/стилистика / stylistics
‫ واژه شناس ی‬/лексикология / lexicology
‫ واج شناس ی‬/фонология / phonology
‫ ریشه شناس ی‬/этимология / etymology
‫ صرف شناس ی‬/морфология / morphology
‫ نحو شناس ی‬/ синтаксис / syntax
Makkai A. (1969)
Smit L.P. (1998)
Hausermann (1977)
Uriel Weinreich (1926-1967)
Бори́с Алекса́ндрович Ла́рин ‫بوریس الکساندرویچ الرین‬
Ви́ктор Влади́мирович Виногра́дов ‫ویکتور والدیمیرویچ ویناگراداف‬
‫درفاصله سالهای ‪ 1918‬تا ‪1986‬بیش از ‪ 15225‬کار پژوهش ی (شامل کتاب های‬
‫آموزش ی‪ ،‬فرهنگ لغت‪ ،‬پایان نامه های علمی‪ ،‬مقاله و غیره) از سوی محقیقین‬
‫روس ی در باره فرازیولوژی زبان روس ی انجام گرفته است‪.‬‬
‫آباکوم اف‪ ،‬آوالیانی‪ ،‬آموسوا‪ ،‬آپرسیان‪ ،‬آرخانگلسکی‪ ،‬آخمانوا‪ ،‬بابکین‪ ،‬بادوئن‬
‫دیکورتونه‪ ،‬بوالخوفسکی‪ ،‬گاورین‪ ،‬گیوزداری اف‪ ،‬دال‪ ،‬ژوک اف‪ ،‬عیساچنکو‪ ،‬کارپ‬
‫اف‪ ،‬کودوخ اف‪ ،‬کاپیلینکا‪ ،‬کونین‪ ،‬ملانوسف‪ ،‬ماکی ین کا‪ ،‬ماالت کوف‪ ،‬نازاریان‪،‬‬
‫پیشکوفسکی‪ ،‬پوپ اف‪ ،‬پاتبنیا‪ ،‬رفورماتسکی‪ ،‬رتسکر‪ ،‬روزینزون‪ ،‬سمیرنیتسکی‪،‬‬
‫سرزنوفسکی‪ ،‬تاگی اف‪ ،‬تیلیا‪ ،‬تولیکینا‪ ،‬تاراپسف‪ ،‬عوشاکف‪ ،‬فیدوسف‪ ،‬فارتونات اف‪،‬‬
‫چرنیشوا‪ ،‬شانسکی‪،‬شاخمات اف‪ ،‬شمیل یوف‪ ،‬شیربا‪ ،‬یاکوبینسکی‪ ،‬یانکو ترینیتسکایا‬
‫‪...‬‬
‫" فرازیولوژی یک عنوان کلی برای گروهی (یا ترکیبی) از کلمات خاص است که از نظر معنایی‬
‫درارتباط تنگاتنگ با یکدیگر بوده‪ ،‬به عنوان واحد های از قبل آماده شده و فیکس شده‬
‫زبانی درگفتار بکارمی روند و امکان ساخت واحد های تازه زبانی با استفاده از اجزاءآنها وجود‬
‫ندارد"‬
‫آن دسته از کلمات یا گروهی از کلمات را که گروه های خاص ی از مردم به مقتضای حرفه‪،‬‬
‫جایگاه و طبقه اجتماعی خود درگفتارخود از آنها استفاده می کنند فرازیولوژی نامیده می‬
‫شود"‪ .‬مانند پزشکان‪ ،‬شکارچیان‪ ،‬ورزشکاران‪ ،‬طبقه های کارگر واشراف‪.‬‬
‫فرازیولوژی شاخه ای از علم زبان شناس ی است که به مطالعه عبارت های پایدار زبان می پردازد‬
‫عبارت های موجود درسیستم واژگانی زبان معموال به دودوسته تقسیم می‬
‫شوند‪:‬‬
‫‪ -1‬عبارت های نا پایدار ( نااستوار‪/‬آزاد)‬
‫‪ – 2‬عبارت های پایدار(استوار‪/‬غیر آزاد)‬
‫عبارت های نااستوار (عبارت های نحوی)‬
‫عبارت های نااستواربه عبارت هایی اطالق می شود که عناصر سازنده آن ثابت و معین نباشد و بتوان به‬
‫جای یکی از اجزای آن در موارد جداگانه ای اجزای دیگری را بکاربرد‪ .‬مانند‪ :‬کتاب حسین‪ -‬مداد حسین‪-‬‬
‫ماشین حسین و‪...‬‬
‫یعنی عبارت های نااستوار گروهی (یا ترکیبی) از واژه ها هستند که معنای واژه ها را مشخص تر‪،‬‬
‫محدودتر و معین تر می نماید‪ ،‬مانند‪ :‬حسین (حسین دانشمند‪ ،‬حسین دانشمند استاد دانشگاه‪. )... ،‬‬
‫زبان شناسان اینگونه ساختمان های زبانی را ”عبارات اضافی“ نامیده اند‪ .‬عبارات اضافی گروهی از واژه ها‬
‫هستند که با یکدیگر رابطه نحوی دارند (عبارت های نحوی) اما معنای کامل را بیان نمی کنند‪ .‬یعنی‬
‫جمله به شمار نمی آیند بلکه جزء ساختمان جمله هستند‪.‬‬
‫تفاوت عبارت های نا استوار(عبارت های نحوی) با واژه های مرکب‬
‫* واژه های مرکب عموما داللت برنام اشخاص واشیاء دارند و بر عکس اجزاء عبارت‬
‫نحوی رابطه نحوی با هم ندارند‪ :‬گلکار – گلخانه؛‬
‫*درساخت عبارتها بعد از معین شونده (مضاف)کلمات دیگری می توانند اضافه شوند‪.‬‬
‫یعنی بین کلمه های یک عبارت می توان کلمات دیگری را جای داد‪ .‬در صورتی که بعد از‬
‫تشکیل واژه های مرکب بین اجزای آنها نمی تواند واژه جدیدی قرار گیرد ‪ :‬گشاده زبان –‬
‫کاروانساالر‪ -‬پای افزار‪... -‬؛‬
‫*در ترکیب تکیه تنها روی هجای آخر واژه مرکب است (وطن دوست) درحالیکه در عبارت‬
‫تکیه روی تک تک اجزاء عبارت است (پسر دانشجو)؛‬
‫*در واژه های مرکب معنای مجموع واژ ها غیر از معنای هریک از آنهاست اما درعبارت واژه‬
‫ها معنای خود را حفظ می کنند (قلم فرهاد)‪.‬‬
‫عبارت از نظر معنی‬
‫‪ -1‬عبارت اسمی که عنصر اصلی آن را گروه اسمیه (اسم‪ ،‬ضمیر‪ ،‬عدد‪ ،‬صفت) تشکیل می‬
‫دهد‬
‫‪ -2‬عبارت فعلی که عنصر اصلی آن را فعل تشکیل می دهد‬
‫انواع عبارت های اسمی‬
‫‪ -1‬عبارت اضافی (اضافی ملکی‪ :‬کتاب حسین‪ ،‬خانه پرویز – اضافه اختصاص ی‪ :‬آب‬
‫چشمه‪ ،‬بوی گل – اضافه بیانی‪ :‬نگین فیروزه‪ ،‬شب یلد – اضافه استعاری‪ :‬بال فکر‪،‬‬
‫پای ارادت – اضافه تشبیهی‪ :‬قد سرو‪ ،‬اشک لعل)‬
‫‪ -2‬عبارت بدلی‪ :‬فریدون نجار‪ ،‬پروانه دختر همسایه‬
‫‪ – 3‬عبارت توصیفی‪ :‬کاغذ سفید‪ ،‬کاسه رزین‬
‫‪ – 4‬عبارت عددی‪ :‬دوجلد کتاب‪ ،‬چهار کودک‬
‫‪ – 5‬عبارت قیدی‪ :‬سخت رنجور‪ ،‬همه عمر‬
‫‪-2‬‬
‫عبارت های فعلی‬
‫عبارت فعلي‪ ،‬فعلي است كه از چند جزء جداي از هم تشكيل مي شود و معني واحد يك فعل را مي‬
‫رساند‪ .‬به عبارت ديگر‪ ،‬عبارتي است كه معني و كار فعل را با خود دارد و گونه اي فعل است و چون از‬
‫چند جزء تشكيل شده‪ ،‬آن را عبارت فعلي ناميده اند‪ .‬عبارت فعلي دست كم سه جزء دارد و اغلب از يك‬
‫حرف اضافه‪ ،‬يك اسم و يك فعل درست شده است؛ مانند" از پاي افتادن‪ ،‬در ميان گذاشتن‪ ،‬به‬
‫فراموش ي سپردن“ ‪ .‬گاهي عبارت فعلي‪ ،‬بيش از سه جزء دارد‪ ،‬مانند ‪ :‬دست به كاري زدن‪ ،‬دست از جان‬
‫شستن‪ ،‬از سر خود واكردن‪.‬‬
‫ويژگيهاي عبارت فعلی‬
‫ عبارت فعلي يك واحد است؛ يعني گروهي تركيبي كه معني واحدي را مي رساند و اغلب معادل يك‬‫ا‬
‫ر‬
‫فعل ساده يا مركب است؛ مثال ”به زمین خو دن“ به معني و معادل فعل سادة ”افتادن“ است؛ يا‬
‫”روي پاي خود ايستادن“ كه به معني ومعادل فعل مركب ”ايستادگي كردن“ و ”مقاومت كردن“ است‪.‬‬
‫(به تصويب رساندن‪ ،‬به تصوير كشيدن‪ ،‬به اهتزاز در آوردن‪ ،‬به خود گرفتن‪ ،‬به فراموش ي سپردن‪ ،‬به‬
‫اجرا گذاشتن‪ ،‬به بحث گذاشتن‪ ،‬مورد اتهام قرار دادن‪ ،‬مورد اجرا گذاشتن‪ ،‬زير نظر گرفتن‪ ،‬تحت‬
‫تعقيب قرار دادن‪ ،‬به رخ كشيدن و‪)...‬‬
‫ بسیاری از عبارتهاي فعلي اغلب در معنای مجازي و كنايي بکار می روند‪ .‬مانند ‪ :‬به ميان آوردن‬‫(مطرح كردن)‪ ،‬از كوره در رفتن (عصباني شدن)‪ ،‬به بازي گرفتن (به كس ي اعتنا و توجه كردن)‪ ،‬از‬
‫َ‬
‫پاي درآمدن (خسته يا ملول شدن) ‪ ،‬به گل نشستن(ساقط يا راكد شدن)‪ ،‬از كت و كول افتادن‬
‫(خسته شدن)‪ ،‬به تته پته افتادن (دستپاچه شدن)‪ ،‬از رو رفتن (خجالت کشیدن)‪ ،‬به گند كشيدن‬
‫(از عهده کاری برنیامدن)‪ ،‬از سر خود وا كردن (کاری را دست انجام ندادن)‪... ،‬‬
‫مو را ازماست کشیدن‪ ،‬انگشت به دندان گزیدن‪ ،‬خم به ابرو نیاوردن‪ ،‬بینی (پوزه) را به خاک‬
‫مالیدن‪ ،‬گوش بریدن‪ ،‬به گوش خریاسین خواندن‪ ،‬پیشانی برخاک نهادن‪ ،‬ازچشم افتادن‪ ،‬لب‬
‫ترکردن‪ ،‬دندان تیز کردن‪ ،‬چانه زدن‪ ،‬به گردن گرفتن‪ ،‬سینه سپر کردن‪ ،‬شانه خالی کردن‪ ،‬شکم را‬
‫صابون زدن‪ ،‬؛به پاي كس ي نرسيدن‪ ،‬ابرو در هم كشيدن‪ ،‬به گردن گرفتن‪ ،‬دست از جان شستن‪...،‬‬
‫عبارت های استوار (عبارت های فرازیولوژیکی)‬
‫عبارت های استوار(پایدار‪ /‬غیر آزاد) گروهی از واژه ها ی مشخص ومعین هستند که با‬
‫یکدیگر ترکیب می شوند ودچار هیچگونه کاهش‪ ،‬افزایش و یا تغییرنمی گردند‪ .‬به‬
‫عبارت دیگر به جای هیچ یک از واژگان آن نمی توان واژه دیگری را جایگزین نمود‪.‬‬
‫برهمین اساس می توان گفت عبارت های پایدار عبارت هایی هستند که از پیوند دو و یا‬
‫بیشتر از دو کلمه تشکیل شده و به مرور زمان به شکل ضرب املثل و یا اصطالح درآمده‬
‫اند‪ .‬عبارت های پایدار را کس ی به خواست و سلیقه خود نمی تواند تغییر دهدو درهمه‬
‫محیط های جغرافیایی یک زبان به طور یکسان بکار می روند؛ مانند‪" :‬یک بام ودوهوا"‪،‬‬
‫" ماردرآستین"‪ " ،‬پاشنه آشیل(چشم اسفندیار)"‪ " ،‬مگس پراندن"‪ " ،‬به دل گرفتن"‪،‬‬
‫حاشیه رفتن"‪ " ،‬سبیل کس ی را چرب کردن" ‪ " ،‬پا توی کفش کس ی کردن"‪ " ،‬هرکه بامش‬
‫بیش برفش بیشتر" و ‪......‬‬
‫عبارت های استوار به طور سنتی از دیدگاههای مختلفی مانند ‪ :‬فرهنگ شناس ی‪ ،‬فولکور‬
‫شناس ی(فرهنگ عامه)‪ ،‬نحوی‪ ،‬سبک شناس ی و مانند اینها مورد پژوهش قرارمی گیرد‪ .‬اما‬
‫در حقیقت تحقیق پیرامون اینگونه عبارت های مربوط به علمی است به نام ”علم‬
‫فرازیولوژی“‪.‬‬
‫با این توصیف می توان گفت ” علم فرازیولوژی علمی است‬
‫که به مطالعه عبارت های استوار رایج در هر زبان می پردازد‪.‬‬
‫اینگونه عبارت ها را می توان عبارت های فرازیولوژیکی‬
‫نامید“‬
‫بیولوژی ‪ +‬کی = بیولوژیکی (تغییرات بیولوژیکی)‬
‫آب ‪ +‬کی = آبکی (سوپ آبکی)‬
‫زور ‪ +‬کی = زورکی (کار زورکی)‬
‫تفاوت عبارت های فرازیولوژیکی از عبارت های آزاد نحوی و از کلمه های مرکب‬
‫عبارت های فرازیولوژیکی نیز مانند کلمات مرکب بیان کننده یک مفهوم واحدهستند‬
‫درصورتی که عبارت های آزاد نحوی در بیان مفهوم آزاد هستند و به اندازه اجزاء‬
‫داخلی خود می توانند در برگیرنده مفاهیم باشند‪ .‬از این لحاظ عبارت های‬
‫فرازیولوژیکی و کلمات مرکب از نظر نحوی نقش یک جزء جمله را ایفا می کنند اما‬
‫عبارت های آزاد نحوی از این قاعده مستثنی هستند؛مانند ”چشم تنگ“ به معنی ”‬
‫چشمان باریک (عبارت نحوی) و به معنی حسود (عبارت فرازیولوژیکی)؛“ چشمتنگ“‬
‫به معنی چشمباریک و حریص (کلمه مرکب)؛‬
‫جمالت فرازیولوژیکی‬
‫آن دسته از واحد های فرازیولوژیکی که از لحاظ ساختمان برابر جمله اند را می توان جمالت‬
‫فرازیولوژیکی نامید‪ .‬گاهی گویندگان در جریان گفتار جمالت فرازیولوژیکی را به اشتباه به عبارت‬
‫های فرازیولوژیکی تبدیل می کنند؛ مثال جمله فرازیولوژیکی ” با گرگ دنبه می خورد و با چوپان‬
‫گریه می کند (یعنی آدم ریاکار)“ را به شکل نادرست ” با گرگ دنبه خوردن و با چوپان گریه‬
‫کردن“ تغییر می دهند‪ .‬و یا اینکه جمله فرازیولوژیکی ” درآسمان یک ستاره ندارد (یعنی آدم‬
‫فقیر)“ به اشتباه به شکل ” درآسمان یک ستاره نداشتن“ بکار می رود‪.‬‬
‫همانگونه که عبارت های فرازیولوژیکی از عبارت های آزاد نحوی متمایز است جمالت‬
‫فرازیولوژیکی نیز با جمالت آزاد تفاوت دارد‪ .‬هرچند جمالت فرازیولوژیکی از لحاظ ساختمان‬
‫مانند جمالت معمولی می باشند ولی از نظر کمی و کیفی اینگونه جمالت دارای اجزاء دائمی بوده‬
‫معنی کلی واستوار دارند‪.‬‬
‫موضوعات ومشکالت مختلف مورد بحث ومنازعه علم فرازیولوژی تاکنون به طور‬
‫قاطع حل وفصل نگردیده است‪ .‬در بین زبانشناسان در خصوص اینکه چه عبارت هایی‬
‫را دقیقا می توان به عنوان عبارت های فرازیولوژیکی قلمداد کرد نظر واحدی وجود‬
‫ندارد‪ .‬به عنوان مثال برای تعیین حدود عبارت های فرازیولوژیکی از لحاظ‬
‫محتوادانشمندان قائل به نظریات متفاوتی می باشند‪ .‬گروهی کلیه عبارت های استوار‬
‫را جزو عبارت های فرازیولوژیکی می دانند‪ .‬برخی دیگر نه همه ی عبارت های استوار را‬
‫بلکه دسته ی خاص ی از این عبارت ها را که دارای ویژگی های مخصوص ی می باشند به‬
‫عنوان عبارت های فرازیولوژیکی قلمداد می کنند‪ .‬گروه سوم زبانشناسان امثال وحکم‪،‬‬
‫ضرب املثل ها‪ ،‬کلمات قصار و از این قبیل را نیز جزوعبارت های فرازیولوژیکی (جمالت‬
‫فرازیولوژیکی) به حساب می آورند‪.‬‬
‫برخی از زبانشناسان روس ی حروف ربط مرکب‪ ،‬حروف اضافه مرکب و حتی برخی کلمات‬
‫خاص را نیزجزو عبارت های فرازیولوژیکی به حساب می آورند‪ .‬کلماتی از قبیل‪:‬‬
‫‪Галиматья, сумбур, чепуха, абракадабра, тарабарщина,‬‬
‫‪ерундистика, чушь, ....‬‬
‫طبقه بندی عبارات فرازیولوژیکی‬
‫‪ – 1‬از نظر معنا شناس ی وساختار دستوری‬
‫‪ -2‬از نظر سبک شناس ی‬
‫‪ -3‬از نظر ژرفشناس ی یا ریشه شناس ی‬
‫ازنظرویژگی های معنایی وساختاردستوری‬
‫الف) تفسیر یا برداشت بسته‬
‫بابکین – ژوکوف – الرین‪ -‬ماالتکوف ‪ -‬ما کیینکو – تیلیا ‪ -‬آموسووا‬
‫ب) تفسیر یا برداشت باز‬
‫آرخانگلسکی – چرنیشوا – گاورین – کونین – شانسکی ‪ -‬ناظاریان‬
‫نگاه بسته ‪узкий взгляд‬‬
‫بر طبق این دیدگاه دامنه عبارات فرازیولوژیکی مرز بین کلمه و جمله (ترکیب کلمات) است‪.‬‬
‫‪ -1‬عبارت هایی که معنا ی اجزای تشکیل دهنده آنها هیچگونه ارتباطی به مفهوم کلی آن عبارات ندارد واجزای‬
‫آن درمعنای اصلی خود بکار نمی روند(‪)фразеологические сращения‬‬
‫‪бить баклуши- точить балясы- попасть впросак‬‬
‫‪ -2‬عبارت هایی که اجزای تشکیل دهنده آن ها تا حدودی درمعنای اصلی خود بکار می روند و در ترکیب‬
‫باهمدیگر یک مفهوم کنایی وسمبولیک را برای آن عبارات خلق می کنند(‪)ф.е.‬‬
‫‪держать камень за пазухой, выносить сор из избы, стреляный‬‬
‫‪воробей, зайти в тупик, брать в свои руки, плыть по течению‬‬
‫‪ -3‬عبارت هایی که اجزای تشکیل دهنده آن هادرمعنای اصلی خود بکار می روند و در ترکیب باهمدیگر یک‬
‫مفهوم کلی و واقعی را بیان می کنند(‪)ф.с.‬‬
‫‪страх берет, тоска берет, но нельзя сказать: радость берет,‬‬
‫‪наслаждение берет‬‬
‫نگاه باز ‪широкий взгляд‬‬
‫• طرفداران این دیدگاه معتقدند دامنه عبارت های فرازیولوژیکی تنها محدود به‬
‫ترکیب کلمات (گروه واژه ها) نمی شود بلکه می تواند از کلمه آغاز و به جمله‬
‫ختم شود‪ .‬برهمین اساس می توان ضرب املثل ها‪ ،‬امثال وحکم‪ ،‬کلمات قصار‪،‬‬
‫تلمحیات‪ ،‬کلمات کنایی و مانند اینها را جزو عبارت های فرازیولوژیکی به حساب‬
‫آورد‪.‬‬
‫‪Пословицы и поговорки, присловья, крылатые‬‬
‫‪слова, афоризмы и т.п.‬‬
‫معیار متمایز کننده عبارت های فرازیولوژیکی از دیگر عبارت ها‬
‫‪критерий определения фразеологизмов‬‬
‫‪Устойчивость, целость значения, не выводимую из суммы‬‬
‫‪значений, составляющих его слов‬‬
‫‪Воспроизводимость‬‬
‫‪Непереводимость на другие языки‬‬
‫‪Метафоричность‬‬
‫‪Образность‬‬
‫‪Экспрессивно-эмоциональная окраска‬‬
‫ اجزاء تشکیل دهنده عبارات فرازیولوژیکی ثابت پایدار هستندوامکان تغییرویا جایگزینی این اجزاء وجود‬‫ندارد؛‬
‫ عبارت های فرازیولوژیکی عباراتی هستند که به صورت واحد های ازقبل آماده شده زبانی درهنگام‬‫گفتارمورد استفاده قرارمی گیرند؛‬
‫ شهرت ورواج کاربرد عبارات فرازیولوژیکی نزد کاربران آنها؛‬‫ معنای عبارات فرازیولوژیکی نه برپایه حقیقت بلکه بر پایه مجاز‪،‬استعاره و کنایه استواراست؛‬‫ اجزاء تشکیل دهنده عبارات فرازیولوژیکی نه به صورت جداگانه‪ ،‬بلکه درترکیب با یکدیگر و به صورت‬‫کلی دارای معنی مشخص می گردند؛‬
‫عبارت های فرازیولوژیکی معموال قابل ترجمه به زبان دیگری نیستند؛‬‫‪ -‬عبارت های فرازیولوژیکی معموال دارای بار عاطفی و احساس ی هستند‪.‬‬
На уровне слова
Автомат- болван, человек бесчувственный, действующий бессознательно, как кукла,
подражающая движением живого существа вследствие скрытого в ней двигателя;
Актёр – притворщик, лицемер; Балалайка (бесструнная) - болтун, пустой человек; Бука человек угрюмый, суровый, необщительный; Белоручка - не любящий тяжелого труда; Венера красивая женщина )намек на Венеру, богиню красоты и любви у древних римлян); Геркулес –
силач; Гласность - свобода оглашать свою мысль, открыто говорить; Глист - долговязый,
худощавый, противно длинный; Голиаф - человек необыкновенного роста; Головотяп ограниченный и упрямый человек; Дебош – буйство; Домовой - дух-хранитель или обидчик )т. е.
свой или чужой); Дубина - тупой, упрямый человек; Желторотый - неразвитой молодой человек
)намек на желтый клюв птенцов); Иван - простак и добряк; Истукан - человек глупый, тупой,
неподвижный; Каша - беспорядок, путаница, беспорядочная смесь; Клеймить - позорить,
бесчестить; Колпак - глупый, сонный, недогадливый, бесхарактерный человек )муж), которым
можно вертеть, как вертят колпак на голове; Комедия – притворство; Кукуевщина - о крупных
катастрофах, беспорядках на железных дорогах; Куроед – взяточник; Лакей - подлый угодник;
Лебеза - льстивый увивающийся, подъезжающий человек; Личина - ложный вид, лукавое
притворство; Мастодонт - человек необыкновенного, громадного роста; Менелай - обманутый
муж; Моветон – невоспитанный; Могила - о человеке, не выдающем переданных ему тайн;
Мочало - человек бесхарактерный, вялый, без воли; Мумия - очень худощавый; Набоб - крупный
богач; Нетяг - слабый, хилый, дармоед, ленивый, не работающий; Нимфы - женщины легкого
поведения; Обезьяна - некрасивый человек; Отплевываться - чтоб не сглазить;
Отходить – умирать; Пантера - злая, свирепая женщина; Паразит - прихлебатель, живущий на
чужой счет; Паук - кровопийца, человек беспощадный, извлекающий выгоды из трудов другого;
Подмазать – подкупать; Подмаслить - дать взятку; Принос – взятка; Пешка - ничтожный
человек, которым помыкают; Рожа - некрасивый, безобразный человек; Роман - любовные
приключения )отношения); Русалка – очаровательница; Самарянин - человек милостивый; Свищ
- человек пустой, бессодержательный; Скелет - о худом )тощем человеке); Смазка – взятка;
Сфинкс - загадочный человек; Серый - туманный, несветлый.; Тартюф - лицемер, хитрый ханжа,
святоша; Телятина – глупец; Фаворит - любимец, угодник, временщик; Фискал - шпион,
наушник; Фофан – простак, шут, черт – пугало; Хамелеон - человек изменчивый, непостоянный;
Хвост - в смысле неразлучные единомышленники, прихвостники, угодники, сторонники; Чурбан глупый, неповоротливый.
‫تقسیم بندی عبارت فرازیولوژیکی از نظر سبک شناس ی‬
‫الف) سبک ادبی (کتابی)‬
‫ب) سبک عامیانه (محاوره ای)‬
‫ج) سبک صنفی (حرفه ای)‬
‫تقسیم بندی عبارت های فرازیولوژیکی از نظر ژرفشناس ی (ریشه شناس ی)‬
‫الف) عبارات ملی (غالبا ریشه در تاریخ ‪،‬دین و اعتقادات‪ ،‬اسطوره ها‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬آیین‬
‫ها‪ ،‬وادبیات یک ملت دارند)‬
‫ب) عبارات فراملی (اززبان دیگرملت ها گرته برداری یا وام گرفته شده اند)‬
‫بیولوژی(زیست شناس ی)‪ ،‬رادیولوژی(پرتونگاری)‪ ،‬فیزیولوژی(اندام شناس ی)‪ ،‬ایمنولوژی(ایمن‬
‫شناس ی)‪ ،‬هیدرولوژی(آب شناس ی)‪ ،‬میکروبیولوژی(میکروب شناس ی)‪ ،‬فیلولوژی (زبان‬
‫شناس ی)‪ ،‬فونولوژی (واج شناس ی)‪ ،‬اتیمولوژی (ریشه شناس ی)‪ ،‬مورفولوژی (ریخت شناس ی)‪،‬‬
‫هماتولوژی (خون شناس ی)‬
‫فرازیولوژی (؟)‬
‫اصطالحات وتعبیرات‬
‫‪ -1‬فرازیولوژی از یک کلمه تشکیل شده است ولی ‪....‬؛‬
‫‪ -2‬فرازیولوی مفرد است و نام یک رشته علمی است(مانند همه رشته های علمی)‪،‬‬
‫اما ‪ ...‬فرم جمع دارد و نام رشته علمی نمی تواند باشد بلکه واحد های خاص زبانی‬
‫محسوب می شوند؛‬
‫‪ -3‬هردو کلمه اصطالحات وتعبیرات دارای ویژگی چند معنایی هستند‪:‬‬
‫اصطالحات اقتصادی‪ -‬اصطالحات پزشکی‪ -‬اصطالحات سیاس ی و‪...‬‬
‫(معادل ترمین)‬
‫تعبیرات نیز می تواند معنای تفاسیر بدهد (تعبیر خواب)‬
‫ترکیبات‬
‫‪ -1‬فرازیولوژی از یک کلمه تشکیل شده است ولی ‪....‬؛‬
‫‪ -2‬فرازیولوی مفرد است و نام یک رشته علمی است(مانند همه رشته های‬
‫علمی)‪ ،‬اما ‪ ...‬فرم جمع دارد و نام رشته علمی نمی تواند باشد بلکه واحد‬
‫های خاص زبانی محسوب می شوند؛‬
‫‪ - 3‬دامنه ترکیبات تنها محدود به گروه واژه است درحالیکه دامنه عبارات فرازیولوژیکی‬
‫از کلمه تا جمله می تواند باشد‪.‬‬
‫عبارت شناس ی‬
)ср.: фраза = ‫عبارت‬и логия = ‫)شناس ی‬
Таким образом, мы пополняем словообразовательный модель
персидского языка. На основании этой модели иноязычные термины,
заканчивающиеся на суффикс –логия, как было отмечено выше,
обычно передаются на персидский язык в виде калок. Следовательно,
Эборотшенаси )ср. с греч. phrasis – “оборот речи”, logos – “учение”) в
персидском языке может служить разделом науки, который изучает
обороты (Эбороты ‫ )عبارات‬речи. Примерами этих оборотов (Эборотов)
могут быть пословицы и поговорки "пословичные обороты" ( ‫عبارات‬
‫)تمثیلی‬, народные клише, приметы и штампы " народные речевые
обороты" (‫)عبارات کلیشه ای‬, просторечные обороты ( ‫عبارات عامیانه‬ebārāt-e
āmiāneh) , обороты-кенаиеи (‫ )عبارات کنایه ای‬и крылатые обороты
(‫)عبارات حکیمانه‬.
‫تمثیل ها ‪ ،‬امثال و حکم‪ ،‬اصطالحات‪ ،‬ضرب املثل ها‪،‬‬
‫تعبیرات ‪ ،‬کنایات‪ ،‬تلمیحات‪ ،‬زبانزدها‬
Download